نوشته شده توسط : جعفر

 

یک مارک تجاری، وجه تمایز محصولات و خدمات شرکت از سایر رقباست. امروزه با ظهور پدیدهٔ دهکدهٔ جهانی، سازمان ها می بایست با بکارگیری استراتژی های نوین، کسب و کار خود از دنیای واقعی به دنیای مجازی انتقال دهند از جمله مارک تجاری خود را. امروزه مارک های تجاری به سمبل های سرمایه داری بین المللی تبدیل شده اند و ارزیابی شرکت ها از سوی مشتریان را امکان پذیر می کنند.

 

به گونه ای که اغلب مشتریان، حتی حاضرند برای یک مارک تجاری قدرتمند بهای بیشتری بپردازند چرا که مارک های تجاری روش جدیدی از زندگی را به نمایش می گذارند و مجموعه ای از ایده های نو را عرضه می کنند. برای اینکه شرکت ها از طریق علائم تجاری خود بتوانند به ایجاد و حفظ اعتماد مشتری بپردازند، نیازمند تبلیغات پرهزینه و بازایابی خوب و قدرتمند هستند. تبلیغات نامناسب، افت ناچیز در کیفیت محصولات، می تواند باعث گریز آن مشتری از بازار مصرف آن مارک تجاری شود. شرکت ها به کمک علائم تجاری قدرتمند می توانند خود را ازنظر راهبردی برای آینده تثبیت کرده و با رقبای بالقوه ای که بازارهای جهانی را تحت کنترل دارند به طور مؤثر رقابت کنند. بنابراین می توان گفت که شرکت ها باید برای کسب اعتبار جهانی، ورود به بازارهای جدید، رشد دراز مدت، کاهش هزینه و افزایش تولید، اقدام به ایجاد، تثبیت و مدیریت علائم تجاری خود کنند.

برخی از قوانین تثبیت نام تجاری

قانون اول- قانون گسترش

قدرت یک نام تجاری نسبت معکوس با گسترش آن دارد. انسان موجودی طمع کار است و هرچه به دست آورد باز بیشتر طلب می کند. در دنیای کسب و کار نیز وضع به همین منوال است، به گونه ای که شرکت ها خطوط ضمیمه اضافه کرده و کالاها و انشعاب های فرعی بیشتری ایجاد می کنند. با این کار شاید در کوتاه مدت منافعی به دست آورند ولی در بلندمدت تنها نام تجاری خود را کمرنگ تر می کنند. زیرا وقتی یک شرکت در ذهن مصرف کننده برای یک کالای خاص یا یک طبقه بندی خاص حک می شود این تثبیت به مرور زمان بیشتر می شود اما زمانی که نام تجاری خود را بر روی انواع مختلفی از کالا می گذارد در واقع این تاثیر بین آنها تقسیم می شود لذا باید دامنه را محدود کنیم و در حیطهٔ کاری خود متمرکز شویم .

article_image_one_331.jpg

قانون دوم- قانون معروفیت

تولد یک نام تجاری از طریق معروفیت و شهرت آن شکل می گیرد.ابتدا باید به این شهرت برسیم تا بتوانیم خود را تثبیت کنیم. یکی از راه های معروف شدن پیشگام بودن است. به این معنی که حتی اگر نمی توانیم در یک طبقه بندی کلی اول باشیم می توان در یک زیر طبقه و یک مقوله پیشگام باشیم و صرف تولد یک کالای جدید در یک طبقه بندی خاص به شهرت نمی رسیم مانند : سی ان ان CNN: نخستین شبکهٔ خبری کابلی و مرغ سوخاری کنتاکی (KFC): نخستین فروشگاه زنجیره ای که مرغ را با طبخ جدید(سرخ شده) تحویل می داد.

قانون سوم- قانون تبلیغات

هر نام تجاری پس از تولد، برای ماندگاری نیازمند تبلیغات است. بعد از اینکه نام تجاری خلق شد برای اینکه در گردونهٔ رقابتی محو و کمرنگ نشود باید به تبلیغات بپردازد. تبلیغات ابزار نیرومندی در جهت حفظ و نگه داری یک نام تجاری پس از کسب آن است و نمی تواند یک نام تازه پا و جدید را رهبری کند. در واقع به صرف تبلیغات نمی توانیم یک نام تجاری جدید را تثبیت کنیم. هزینهٔ سرسام آور تبلیغات شاید نتواند بهای خود را بپردازد اما باعث می شود رقبا مجبور به صرف هزینه های هنگفتی در همین راستا شده و اگر توان مالی آن را ندارند ناچار به تبعیت از ما حرکت می کنند. شرکت ها در زمان اوج شهرت و معروفیت خود باید به تبلیغات بپردازند تا همچنان قوی، محکم و پررنگ بمانند مانند کارت اعتباری ویزا یا شرکت معروف و صاحب نام مایکروسافت.

قانون چهارم- قانون واژه

برای تملک ذهن مصرف کننده و به منظور تثبیت نام تجاری باید به کوششی وصف ناپذیر پرداخت. نام تجاری بهتر است کوتاه، ساده و مختصر باشد تا در نقل شفاهی راحت تر بیان شود زیرا تاثیر نقل شفاهی در تثبیت آن بسیار بیشتر از نقل کتبی است. وقتی مایلید یک نام تجاری خلق کنید سعی کنید واژه ای را از محصول خود تثبیت کنید که به هیچ شرکت و سازمانی تعلق ندارد.

قانون پنجم- قانون اعتبار

رکن اصلی یک نام تجاری در ادعای اصالت آن است. اگر بتوانیم نام تجاری خود را تثبیت کنیم می توانیم در آن ادعای اصالت کنیم. شعار کوکاکولا این بود:"این یک نوشابهٔ واقعی است." این ادعا آنقدر با نام تجاری رابطهٔ تنگاتنگی برقرار کرده بود که همه می گفتند:"بله این یک نوشابهٔ اصیل است و بقیه تنها تقلیدی از آن هستند". همان طور که می بینید وقتی نام تجاری به خوبی و قدرتمند تثبیت می شود حتی ادعاهای ما بر ادعای رقبا برتری می یابد.

قانون ششم- قانون کیفیت

کیفیت مهم است اما نام تجاری تنها با کیفیت ساخته نمی شود.آیا صرف ارائهٔ محصول با کیفیت بالا را می توان نام تجاری را تثبیت کرد؟ پس اگر این طور است ساعت رولکس دقیق تر از بقیهٔ ساعت ها زمان را نشان می دهد؟ آیا مرسدس بنز کمتر از کادیلاک با مشکلات فنی روبرو می شود؟ طبق آمار گرفته شده بسیاری از افراد طعم پپسی را ترجیح می دهند اما فروش کوکاکولا بیشتر است. مشاهدات طی سال های طولانی به این نتیجه منجر شده که ابتدا باید نام تجاری خود را تثبیت کنید و البته محصول را با کیقیت بالا ارائه دهید و هرگز تصور نکنید که کیفیت به تنهایی قادر به خلق نام تجاری شما خواهد بود.

قانون هفتم- قانون نام

در درازمدت مارک تجاری چیزی جز یک نام نیست و همان طور که گفتیم باید دامنهٔ خود را محدود کرده و در کوتاه مدت به تثبیت نام تجاری خود بپردازیم اما در درازمدت تنها چیزی که از کمپانی شما می ماند یک نام است. مانند شرکت زیراکس که شاید امروزه تنها دارایی ۵/۱۹ میلیارد دلاری شرکت زیراکس تنها و تنها نام آن است.

قانون هشتم- قانون هم خانوادگی

زمان و مکان مناسبی برای ارائه نام تجاری دوم وجود دارد.در حالی که شرکتی از معروفیت خوبی برخوردار است می تواند با اضافه کردن نام دوم به انتهای نام اصلی موجب گسترش محصول جدید خود گردد. برای مثال نام تجاری کوکاکولا لایت برای محصول جدید مناسب است چرا که هم از خانواده کوکاکولاست و هم نشان دهنده بدون قند بودن محصول است.

قانون نهم- قانون شکل

یک آرم تجاری باید به گونه ای طراحی شود که خیره کننده باشد. در طراحی آرم باید از اشکال ساده استفاده کنیم و شکل هایی که از عناصر متعدد تشکیل شده اند را به کار نبریم. وقتی آرم تجاری شکلی ساده دارد به راحتی در ذهن تثبیت می شود مانند آرم شرکت نایک که به حدی توانسته به کمک این قانون، نام تجاری خود را در اذهان تثبیت کند که حتی نیاز به نوشتن کلمهٔ NIKE در زیر آرم خود ندارد.

قانون دهم – قانون رنگ

یک نام تجاری باید رنگ متضاد رقیب اصلی خود را انتخاب کند. اگر پیشگام هستید نزدیک ترین رنگ به محصول خود را انتخاب کنید. بهتر است از رنگهای اصلی و مشخص به جای رنگ های ترکیبی استفاده شود. اما اگر رقیب شما زودتر این کار را کرده است سعی کنید رنگ متضاد با رقیب را انتخاب کنید. کداک زرد را انتخاب کرد و فوجی سبز را. با این کار می توانید نام تجاری خود را با رنگی که متعلق به خودتان است تثبیت کنید.

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 825
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 5 شهريور 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جعفر

 

هر روز بر تعداد مدیرانی که بر ضرورت سرمایه گذاری در حوزه خلق و توسعه برند کسب و کارشان پی برده اند، افزوده می شود.این خبر خوبی است که امروزه از دنیای کسب و کار ایران به گوش می رسد، همین موضوع، تولید محتوا و پرداخت علمی به مقوله برندینگ را بیش از پیش لازم کرده است.

 

آن چه در این یادداشت می خوانید، خطاهای احتمالی و البته رایج در برندینگ است که نگارنده، آنها را به تجربه در پروژه های مشاوره مختلف کسب کرده است.

1- عجله نداشته باشید

اگر فکر می کنید آنان که امروز برندهایی موفق هستند، ره صدساله را یک شبه پیموده اند، سخت در اشتباهید. نه با عجله و نه به صورت اتفاقی، نمی توان مسیر برندینگ را پیمود. از این رو هرگز عجله نداشته باشید. برنامه ریزی درستی انجام دهید و اجازه دهید تک تک برنامه های تان، مسیر خود را بپیمایند و به نتایج مطلوب برسند.

2- بزرگنمایی نکنید

برداشت مخاطبان از رفتارهای مختلف شما که با دید بزرگنمایی انجام می دهید، الزاما آنی نیست که شما انتظارش را دارید. این تلاش که خود و مجموعه تان را بزرگ تر،مهم تر، تواناتر و باصلاحیت تر از آن چه هست جلوه دهید، برخلاف تصور شما، بیش از آن که به نفع شما تمام شود، منجر به متضرر شدن و از دست دادن جایگاه ذهنی تان در ذهن مخاطبان خواهدشد.

article_image_one_367.jpg

3- هرگز کپی نکنید

هیچ برندی نمی تواند با کپی کاری، مسیر را کوتاه تر کند. این یک تصور باطل است که با کپی برداری از بزرگان، شما نیز خواهید توانست جایگاه ذهنی معادل با جایگاه آنان در ذهن مخاطبان تان بیابید. هرگز کپی نکنید، حتی اگر آن چه اصالتا از آن شماست، در قیاس با دیگران، شما را راضی نمی کند. البته بررسی مسیرهای موفقیت دیگران به هیچ عنوان شامل این مقوله نیست.

4- شعارهای بیهوده نسازید

ادعاهایی که بسیاری از کسب و کارهای در حال رشد در غالب شعارهای تبلیغاتی و تک لاین ها و... بیان می کنند، بیشتر خنده دار است تا اثربخش. گاهی حتی می شنویم که مجموعه ای برای رسیدن به همان شعار خنده دار ناکارآمد، ساعت ها جلسه برگزار کرده و مبالغ هنگفتی هزینه داده است. اگر در مسیر برندینگ قرار دارید، هوشمندی و نگاه کارشناسانه را در شعارهایی که می سازید در اولویت قرار دهید

5- بی مهابا تبلیغ نکنید

اگر فکر می کنید هرچه بیشتر سرمایه گذاری تبلیغاتی داشته باشید به همان اندازه برندتان با سرعت بیشتری رشد خواهدکرد، سخت در اشتباهید. گاهی اوقات، اصرار کورکورانه به بمباران تبلیغاتی مخاطبان، نه تنها منجر به ارتقای برندتان در ذهن آنان نخواهدشد، بلکه در ناخودآگاه مخاطب، گونه ای از پس زدگی برندتان را به همراه خواهدداشت

6- از تغییرات ناگهانی پرهیز کنید.

تغییر همیشه بد نیست. اما تغییر ناگهانی از دیدگاه برندینگ، اغلب آسیب رسان است. اگر در حال مدیریت و توسعه برند خود هستید، حواس تان باشد که باید تصمیمات تان در زمینه تغییرات ضروری درون و برون سازمانی که می تواند نمودی میان مخاطبان تان بیابد و بر برداشت آن ها از برندتان اثر بگذارد، کاملا هوشمندانه اتخاذ شود و به گونه ای مدیرانه نشان داده شود.

7- براساس قیمت پایین، رقابت نکنید

اگر در ورطه رقابت قیمتی گرفتار شده اید و همواره مجبورید برای حفظ سهم بازار خود، ارزان تر از رقبا بفروشید، فاصله زیادی تا بدل شدن به یک برند خوب دارید. توانایی مدیریت قیمت در مقایسه با رقبا در بازارهای رقابتی، پارامتری بسیار مهم است، اما در مسیر برندینگ، هرگز فقط بر مبنای قیمت رقابت نکنید.

8- نظارت تان را بر هیچ حوزه ای قطع نکنید

مدیریت یک برند همانند صدابرداری از یک ارکستر سمفونیک است. یک صدابردار حرفه ای، می داند که این اجازه را ندارد که چشم از میز کنترل میکسر برچیند. احساس مخاطب از برند شما، همان لذتی ست که او از شنیدن صدای بی نقص ایفای ارکستر سمفونیک تجربه خواهد کرد و شما همان صدابردار خبره ای هستید که نباید هیچ حوزه ای را از کنترل خود خارج کنید. اگر دوست دارید تمام جوانب، به نفع برندتان مدیریت شود، هرگز نظارت تان را بر هیچ حوزه ای قطع نکنید

9- آن چه را که دارید، یک جا رو نکنید

این یک تصور غلط است که برخی می پندارند برای جلب نظر مخاطب، باید تمام داشته های خود را حتی به گونه ای بی برنامه در معرض دید او قرار دهند. این گونه با وجود داشتن توانایی برای انجام صحیح و کامل تمای آن چه ادعا کرده اید، مخاطب آن را به گونه ای، سنگ بزرگی خواهدشناخت که علامت نزدن است. برای معرفی توانایی های خود به مرور زمان،برنامه داشته باشید. این گونه همیشه شما یک قدم از انتظارات مخاطب پیش هستید.

10- از نگرش های رفع تکلیفی خودداری کنید

شاید در نگاه اول به این جمله، چنین مفهومی را بسیار با فاصله از حقایق مدیریت برند حال حاضر خود بدانید، اما اغلب اوقات، بخش بزرگی از مدیران تصمیم ساز، خواسته یا ناخواسته تصمیماتی می گیرند که از جنس رفع تکلیف است. به عنوان مثال تعداد برندهایی که در حوزه بسته بندی خود تحقیق و برنامه ریزی اصولی انجام می دهند زیاد نیست. این موضوع به بسیاری از جنبه های مختلف کسب و کارتان که می تواند برندتان را تحت تاثیر خود داشته باشد، قابل تعمیم خواهدبود.

 

 



:: بازدید از این مطلب : 810
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 5 شهريور 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جعفر

 

تبلیغات از طریق رسانه های اجتماعی، سایت های خبری آنلاین و یوتیوب برای نوجوانان و جوانان تاثیرگذاری بالایی دارد در حالی که برای میانسالان و افراد مسن، رسانه های سنتی مانند روزنامه، تلویزیون، رادیو و بیلبورد اثربخش تر هستند. بنابراین هر نوع رسانه ای، مخاطب خاص خود را دارد.برندها باید تعیین کنند چه کسی محصول یا خدمت آنها را خواهد خرید و سپس رسانه درست را انتخاب کنند.

 

اگر برندی می خواهد تبلیغاتش بیشترین اثربخشی را داشته باشد، باید ابتدا تعیین کند مخاطب هدفش کیست و سپس رسانه ای را که به برند کمک می کند به آسان ترین طریق به آن مخاطبان دسترسی پیدا کند، انتخاب کند.

«من جوفوآ» استادیار دپارتمان تبلیغات و روابط عمومی در دانشگاه جورجیا است. او در این گفت وگو توضیح می دهد که چگونه از تکنولوژی های رسانه ای در تبلیغات استفاده کنیم.

امروزه مصرف کنندگان در معرض بمباران تبلیغات قرار گرفته اند. در چنین فضایی یک برند چگونه می تواند خود را متمایز سازد و توجه مصرف کنندگان را به خود جلب کند؟و اصلا ،امروزه کدام شیوه تبلیغاتی بیشترین اثربخشی را دارد؟

یک برند به چهار روش می تواند خود را متمایز کند:

1- ارائه اطلاعات مفید: مصرف کنندگان می خواهند تبلیغ به آنها اطلاعاتی درباره کارکرد محصول در زندگی روزمره شان بدهد. اگر تبلیغ بتواند کاری کند که مشتری بفهمد آن محصول «چگونه» به او کمک می کند و «چرا» باید آن کالا را خریداری کند، آن تبلیغ، تبلیغ مفیدی خواهد بود.

2- جاذبه احساسی: تبلیغات باید با برانگیختن احساسات مصرف کنندگان کاری کنند که آنها محصول یا خدمت را بخواهند. استفاده از تصاویر و کلمات مختلف در تبلیغات می تواند باعث شود مصرف کنندگان احساساتی همچون نوستالژی، غم یا شادی را تجربه کنند.

article_image_one_311.jpg

3- تناسب با مخاطب: مصرف کنندگان نمی خواهند وقت خود را با تبلیغی که هیچ ارتباطی به آنها ندارد، تلف کنند؛ زیرا چنین تبلیغاتی آنها را آزار می دهد. از این رو تعیین مخاطبان هدف و نحوه دسترسی به آنها از طریق تبلیغات، یک تصمیم استراتژیک است.

4- جاذبه بصری/ سخنگوها: مصرف کنندگان می خواهند حس خوبی از خرید خود به دست آورند، بنابراین تبلیغ موفق تبلیغی است که تصویر یک زندگی خوب را به آنها نشان دهد که پس از خرید محصول برایشان رقم می خورد.

به همین دلیل است که شرکت های بزرگ از افراد مشهور و ستاره ها در تبلیغاتشان استفاده می کنند تا بیشتر بفروشند. انتخاب این سخنگویان برند بر اساس جاذبه ای که برای بازار هدف دارند، صورت می پذیرد.
برای سنجش میزان اثربخشی تبلیغات، از کدام روش های کمی می توان استفاده کرد؟

برای سنجش اثربخشی تبلیغات آنلاین مثل تبلیغات در گوگل، مقایسه های کمی زیادی وجود دارد. تعداد کلیک هایی که یک تبلیغ می خورد یا تعداد بحث هایی که درباره آن مطرح می شود، از جمله این موارد هستند.در رسانه های سنتی مانند تلویزیون، رادیو، روزنامه و مجلات برندها می توانند فروش خود را در یک بازه زمانی خاص پس از انتشار تبلیغشان ارزیابی کرده و از این طریق ببینند آن تبلیغ خاص در آن رسانه چقدر تاثیرگذار بوده است.

یک تبلیغ برای آنکه بتواند در رسانه های مختلف اثربخش باشد، باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟

مهم ترین چیز این است که تبلیغ (یا کمپین) داستانی داشته باشد که بتواند در رسانه های مختلف آن را تعریف کند.

پیام کمپین یا تبلیغ باید شفاف و پایدار باشد و داستانی که تعریف می کند باید به راحتی خود را با رسانه های مختلف آفلاین (سنتی) و آنلاین (اینترنت) تطبیق بخشد و در قالب های مختلف مانند تصاویر متحرک (تلویزیون)، صدا (رادیو) و تصاویر (روزنامه، مجله و بیلبورد) تاثیرگذار باشد. یکی از ویژگی های تبلیغات اثربخش این است که در سطح جهانی جذابیت داشته باشد و ویژگی های مثبتی از برند را نشان دهد که برای مخاطب هدف به راحتی قابل درک باشد.

برخی از متفکران عقیده دارند که تبلیغات از فقدان منابع تئوری رنج می برد. آیا با این نظر موافق هستید؟

این طور نیست. فکر می کنم بخش زیادی از تبلیغات براساس تئوری های روانشناسی پایه ریزی می شود. هر تصویر، کلمه و پیام در تبلیغ یا فکر و اندیشه انتخاب می شود تا بتواند مخاطب را با محصول یا برند درگیر کند. تبلیغات موفق باعث می شوند مخاطب نظرش را درباره محصول یا خدمت در جهت مثبت تغییر دهد. بنابراین برای ایجاد این تغییر مسیر، باید به لحاظ روانشناسی روی مخاطب تاثیر گذاشت.

به خوانندگان ما پیشنهاد می کنید کدام کتاب های تبلیغات را بخوانند؟

کتاب هایی که من به شدت به آنها علاقه دارم و خواندن آنها را پیشنهاد می کنم، این کتاب ها هستند:

1- تبلیغات خلاق: از لوک سولیوان

2- تبلیغات به روش اوگیلوی: از دیوید اوگیلوی

3- از طرف آدم های فوق العاده ای که پرل هاربر را به شما دادند: از جری دلا فمینا

4- تکنیکی برای تولید ایده ها: از جیمز وب یانگ

5- تاثیرگذاری: از رابرت چیالدینی

6- چشمک: از ملکوم گلدون

 

 



:: بازدید از این مطلب : 826
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 5 شهريور 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جعفر

 

ما در این مقاله میخواهیم از تصویر و دیگاه مردم ، از مشاهده تصویر برند خود بدون هیچگونه توضیحی مطلع شویم ،و از نتیجه این مشاهده در پیش برد اهداف خود که به فروش ختم می شود بهره ببریم .یک شیوه ی مؤثر در شناخت دیدگاه مردم، درخواست از آنها برای ایجاد ترکیبی از تصاویر وکلمات برای بیان ایده های خود در مورد برند مورد بحث است. هدف، بیان ادراکات و دیدگاه های مردم درباره برند موردنظر بدون لزوم استفاده از واژگان عاریتی از سمت انسان شناس یا روانکاو می باشد.

 

البته نام های تجاری می توانند با اصطلاحاتی از سوی این افراد توصیف شوند و محتملاً این کار توسط آژانس تبلیغاتی خواهد بود، اما از سوی اکثر مشتریان غیر متحمل می باشد یا آنها به انجام این کار عاجز و بی میل هستند و مهم در اینجا ادراکات و دیدگاه های مشتریان است که می خواهیم درک کنیم نه آژانس.یک گروه شش یا هشت نفری از بازار هدف خود شامل مشتریان و مشتریان احتمالی را مشخص کنید و آنها را جلوی بسته ای از روزنامه ها و مجلات- هرچیزی از اسب و سگ تا سلام!- بنشانید. به آنها قیچی و چسب بدهید و از هرکدام از آنها درخواست کنید تا یک برگه A1 را با کلمات و تصاویری که احساس می کنند بیشتر برای برند شما برازنده و مناسب است، بپوشانند.شما در اینجا با مهارت هنری آنها کاری ندارید، فقط تداعی هایی که برند شما در ذهن آنها ایجاد می کند اهمیت دارد. این تداعی ها ممکن است بد یا خوب باشند و از همه مهمتر، آیا آنها تداعی هایی بودند که شما قصد ایجاد آن را داشتید؟ ابداعات افراد اغلب اوقات شما را به تعجب وشگفتی وا می دارد، گاهی اوقات شما را ناامید می کند و تنها بعضی اوقات ممکن است شما را پریشان و افسرده می کند.

article_image_one_178.jpg

فرض کنیم محصول شما یک نوشیدنی کوکتل غیرالکی برای طبقه سطح بالا و مرفه اجتماعی باشد. زمانی که برند موردنظر برای موقعیت گذاری خود به عنوان یک “تجربه طعم” وجدآور دارای اشاره هایی به صحت مزاج و سلامتی در کنار تصاویری از حریره ی نخودفرنگی یا “جوانک هایی” شکم گنده مزین و همراه شود، این اقدام شما می تواند نگران کننده و مشوش کننده باشد. موضوع مهمی که شما نیاز دارید بدانید این است که آیا برند همان گونه که موردنظر شماست با مشتری ارتباط برقرار می کند و پیام موردنظر شما را به مشتری منتقل می کند؟

گروه شرکت کننده در این برنامه ممکن است از تصاویر و کلمات دیگر نام های تجاری در ترکیب تصاویر خود استفاده کنند که اشاره بر توازن و همسویی ارزش ها و عقاید نام های تجاری دارد که می تواند برای مدیر برند سودمند باشد. اگر دیگر نام های تجاری استفاده شده در ترکیب تصاویر و کلمات، رقبای نزدیک شما هستند، پس شاید موقعیت گذاری شما هنوز به حد کافی دقیق نیست؟ اگر نام های تجاری بکاررفته توسط آنها از برند شما بسیار فاصله داشته و متفاوت باشند، آنوقت این قضیه بسادگی می تواند فرصتی برای مقداری سرقت خلاقانه باشد- متخصصان و افراد حرفه ای آن را تحقیق و پژوهش می نامند.
عرفاً، تصاویر استفاده شده توسط گروه، پیوندی قوی بین ظاهر و خصوصیت یک برند و آن شخص را بیان می کند. توصیف برند به عنوان یک شخصیت از اهمیت زیادی برخودار است: افراد در کنار یکدیگر هویت پیدا می کنند. آنها می توانند مردم را دوست داشته باشند، یا از آنها متنفر باشند…

در توسعه ماهیت برند خود یعنی جاذبه و هویت آن، شخصیت یک معیار ارزشمند است. شما یک شخصیت خاص در ذهن خواهید داشت، شاید یک شخص واقعی، و این روش ترکیب تصاویر و کلمات در به نمایش آوردن میزان نزدیکی شما به هدف موردنظر خود کمک خواهد کرد.

برند شما کیست؟
این سوال ما را به تمرین دیگری می کشاند. از گروهی از مردم، به طور مطلوب یک گروه هدف شامل مشتریان و مشتریان احتمالی درخواست کنید تا بگویند چه کسی” برند شما از میان گزینه های زیر خواهد بود:

  • یک ستاره سینما
  • یک هنرپیشه کمدی
  • یک سیاستمدار
  • یک گوینده خبر
  • یک ورزشکار
  • یک نویسنده
  • “یک شخصیت” تلویزیونی
  • یک مجری برنامه تلویزیونی

شما حتی می توانید سوال کنید:

  • مونث اند یا مذکر ؟
  • چند سال دارند؟
  • اصول و عقاید سیاسی آنها چیست؟
  • از چه مذهبی پیروی می کنند؟
  • مجرد یا متأهلند؟
  • وضعیت سلامتی آنها چگونه است؟
  • واکنش آنها به بحران واسترس چگونه است؟

یافتن پاسخ این سوالات و تفصیر شیوه ی ترکیب تصاویر وجملات کار ساده ای نیست و به بهترین نحو می تواند توسط افراد حرفه ای انجام شود. ناظران آماتور و غیرحرفه ای، مخصوصاً آنهایی که از نزدیک درگیر قضیه بودند، مهارت مشاهده هر آنچه که احتمالاً افراد حرفه ای در جستجوی آن هستند را دارند.

کمک از محقق حرفه ای بازار (مجرب در موقعیت گذاری برند) در طرح سوالات و ارزیابی نتایج، شیوه هایی مشابه روش مذکور به شما در ساخت نیمرخ شخصیت برند تان کمک خواهد کرد. از همه مهم تر، با توجه به اینکه این شخصیت توسط مشتریان شما درک شده یک شخصیت اصیل و واقعی خواهد بود، نه لیستی از آرزو که در طرح بازاریابی شما تعریف شده است.

سپس سوالات مشکل متعاقب آن مطرح می شود:

  • آیا این همان چیزی است که شما هدف قرار دادید؟
  • اگر نه، آیا به اندازه کافی به هدف مورد نظر نزدیک است؟
  • اگر نه، چطور ما می توانیم این شکاف را کاهش دهیم؟
  • اگر نه، شخصیت توصیف شده واقعاً می تواند برتر و مرجح باشد؟

رویهم رفته، این شخصیت قبلاً در ذهن مشتری تثبیت شده است…
چرا مشاهده برند به عنوان یک شخصیت کمک کننده است
مشاهده برند به عنوان شخصیت، مزایای بسیاری برای مدیر برند دارد. نام های تجاری پاسخ های خاصی را از سوی مشتری خواستارند و افراد تقریباً بهتر از هر محرک دیگری به یکدیگر پاسخ می دهند. در زیر نام های تجاری را به عنوان بیان کننده سطوح مختلف روابط شخصی در نظر می گیرد.

  • یک چهره خودی
  • یک آشنا یا رفیق
  • یک دوست قابل اطمینان
  • یک عاشق یا محبوب
  • یک همراه مادام العمر

نکته چنین الگویی چیست؟

خوب، ما مشاهده می کنیم که مردم از یک عاشق یا یک همراه مادام العمر زندگی بیش از شخصی که به عنوان یک چهره خودی و آشنا درنظر می گیرند، انتظار دارند. همچنین مشاهده می کنیم وفاداریی که این ها در عوض به یکدیگر ابراز می کننند، بسیار متفاوت خواهد بود. برند که به عنوان یک رفیق خوب در نظر گرفته می شود، اما نه بیشتر، می تواند تخمین هایی واقعی از ارزش و انعطاف پذیری خود در عرصه رقابت ارائه کند و می تواند طرح هایی برای مرحله بعدی که چگونه یک دوست قابل اطمینان شود، فراهم کند.

 



:: بازدید از این مطلب : 800
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 5 شهريور 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جعفر

 

با استفاده از شبکه های اجتماعی قادر خواهید بود تا موفقیت بیشتری را برای فروشگاه اینترنتی خود کسب کنید. در این مقاله شیوه ی صحیح این کار را به شما آموزش می دهیم ...
خریداران اینترنتی علاقه ی زیادی به استفاده از شبکه های اجتماعی دارند تا محصولات مورد علاقه ی شان را با دوستانشان در میان بگذارند. پس این خبر خوبی برای شما به عنوان صاحب یک فروشگاه اینترنتی  است، سایت خود را با نرم افزار فروشگاه اینترنتی ای طراحی کنید که به اشتراک گذاری محصولات و خدمات در شبکه های محبوب اجتماعی ساده تر گردد.


توصیه ی دوستان به عنوان اهرم اصلی

استفاده از ابزارهای شبکه های اجتماعی در طراحی سایت فروشگاه اینترنتی تان به مشتری های شما این امکان را می دهد که محصولات شما را با دوستان و خانواده ی خود به اشتراک بگذارند. وقتی دنبال کننده های شما (Followers) توصیه ی دوستان خود در مورد یک محصول را می بینند اعتماد بیشتری برای خرید پیدا می کنند. خریدارانی که محصولات شما را به اشتراک می گذارند در حقیقت به فروشگاه شما اعتبار می بخشند که همین مورد در میزان موفقیت بیشتر فروشگاه اینترنتی شما نقش مهمی دارد. بیشتر مصرف کنندگان، در هنگام خرید، توصیه ی دوستان و خانواده ی خود را در اولویت قرار می دهند. پس بهتر است از این فرصت طلایی استفاده کنید و روند به اشتراک گذاری مطالب در سایت خود را ساده تر کنید.


مصرف کنندگان مدرن همیشه دوست دارند جزو اولین کسانی باشند که محصول جدیدی را امتحان می کنند

 

ترافیک خود را افزایش دهید

به محض به اشتراک گذاری مطالب شما در شبکه های اجتماعی توسط هر مشتری، دوستان و خانواده ی آنها قادر به دیدن مطالب سایت فروشگاهی شما هستند. آنها می خواهند ببینند این محصول جالب در چه فروشگاه اینترنتی ای عرضه می شود و به همین دلیل علاقمند به کسب اطلاعات بیشتر می شوند. مصرف کنندگان مدرن همیشه دوست دارند جزو اولین کسانی باشند که محصول جدیدی را امتحان می کنند. مشتری های خود را تشویق کنید تا به صورت فعال مطالب فروشگاه اینترنتی شما را به اشتراک بگذارند و با انجام اینکار می توانید انتظار بازدیدهای جدید از دنبال کننده های جدید را داشته باشید.


برندسازی

شبکه های اجتماعی به شما کمک می کنند تا نام برند خود را بر سر زبان ها بیندازید. استفاده از شبکه های اجتماعی باعث می شود که برند شما توسط افراد بیشتری دیده شود. نکته ی اساسی این است که هر دنبال کننده دوستانی با سلیقه ی تقریبا مشابه هم دارد و همین باعث می شود که آنها علاقه ی بیشتری برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد محصولات و فروشگاه اینترنتی شما داشته باشند.


اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی را در فروشگاه اینترنتی خود فعال کنید
 
استفاده از ابزارهایی برای به اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی باعث افزایش بازدیدهای شما و تبلیغات به شیوه ی دهان به دهان و در نهایت فروش اینترنتی بیشتر برای فروشگاه مجازی تان می شود. فروشگاه اینترنتی داده ورزان به شما امکان استفاده از ابزارهای قدرتمندی را برای به اشتراک گذاری مطالب می دهد. با استفاده از ابزاری به نام اضافه کردن خریداران به مشتری های خود این امکان را بدهید که مطالب سایت و محصولا فروشگاه اینترنتی تان را به راحتی با دوستان خود به اشتراک بگذارند. بیایید با هم چند مورد از ویژگی های این ابزار را مرور کنیم.

به اشتراک گذاری مستقیم محصولات به جای مطالب 

برخلاف سایر ابزارهای موجود، شما قادر خواهید بود محصولات فروشگاه اینترنتی را به راحتی با دوستان خود به اشتراک بگذارید به طوریکه توضیحات محصول، قیمت و سایر ویژگی های آن به راحتی قابل رویت باشد.


تشویق مشتریان برای به اشتراک گذاری محصولات 

با استفاده از این ابزار قادر خواهید بود برای مشتری های خود برنامه ای را در نظر بگیرید که با اشتراک گذاری محصولات تان، بتوانند از کوپن تخفیف فروشگاه اینترنتی شما استفاده کنند و به این ترتیب افراد بیشتری را تشویق کنید تا محصولات فروشگاه مجازی شما را به اشتراک بگذارند.

 



:: بازدید از این مطلب : 367
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جعفر

طراحی سایت شرکتی (EDU) / بک لینک سازی مراحل مختلفی در سئو یک سایت دارد و در این میان بک لینک سازی با پروفایل های آموزشی و دولتی یکی از مهمترین و حساس ترین مراحل بک لینک سازی است. من معمولا از این بک لینک ها برای تثبیت رتبه یک پیج و جلوگیری از رقص شدید گوگل استفاده می کنم. شما هم می توانید در وبسایت های زیر بک لینک سازی برای وبسایت خود را انجام دهید. موفق باشید. 

  1. طراحی سایت شرکتی
  2. طراحی سایت شرکتی
  3. طراحی سایت شرکتی
  4. طراحی سایت شرکتی
  5. طراحی سایت شرکتی
  6. طراحی سایت شرکتی
  7. طراحی سایت شرکتی
  8. طراحی سایت شرکتی
  9. طراحی سایت شرکتی
  10. طراحی سایت شرکتی
  11. طراحی سایت شرکتی
  12. طراحی سایت شرکتی
  13. طراحی سایت شرکتی
  14. طراحی سایت شرکتی
  15. طراحی سایت شرکتی


:: بازدید از این مطلب : 435
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جعفر

 عبارتی است که در یک دهه اخیر به شدت میان بازاریابان و کسب و کارهای مختلف در سرتاسر جهان استفاده می شود. گسترش تجارت بین الملل، پیشرفت های تکنولوژیک، تنوع در محصولات و خدمات خصوصا در شهرهای بزرگ از جمله موضوعاتی است که باعث می شود فرآیند فروش یک شرکت توسط متخصصین این حوزه برنامه ریزی شود. مهندسی فروش به پیش بینی احتمالات آینده بازار و همچنین ارائه راهکارهایی برای افزایش فروش شرکت ها تمرکز دارد. در این مقاله سعی می کنم برای شما ابعاد مهندسی فروش را توضیح دهم تا با این موضوع بیشتر آشنا شوید. 

 

مهندسی فروش

ابعاد مهندسی فروش

مهندس فروش کیست؟ در یک تعریف ابتدایی میتوان چنین عنوان کرد که مهندس فروش فردی سات که اطلاعات کافی و مهارت های لازم برای فروش یک محصول را دارد. شاید در نگاه اول مهندس فروش بگویید مهندس فروش همان بازاریاب است اما تفاوت های بسیار مهمی میان مهندسی فروش و بازاریابی وجود دارد. مهندس فروش صرفا به افزایش فروش یک محصول در کوتاه مدت توجه نمی کند بلکه سعی می کند با یک ژرف اندیشی افق های میان مدت و بلند مدت سهم یک شرکت از بازار را نیز آنالیز کند اما یک بازاریاب ساده بیشتر شبیه یک اپراتور فروش محصول عمل می کند و تنها کاری را که به او آموزش داده اند را انجام می دهد. مهندسین فروش عموما طراحانی باهوش برای استفاده کردن از موقعیت های پنهان در بازار هستند تا با ایجاد کمپین های خلاق برای تبلیغات میزان فروش محصولی خاص را در یک بازه زمانی کوتاه افزایش دهند. سوال مهم در این بحث این است که فرآیند عمومی مهندسی فروش چیست؟

 

فرآیند مهندسی فروش

۱- تعیین مشتریان واجد شرایط

هدف گذاری و شناسایی مشتریان بالقوه از موضوعات مهم در مهندسی فروش است. این مهم است که شما وقت و هزینه های شرکت را بر روی احتمالات قوی تر صرف کنید. بنابراین باید خصوصیات و بازار هدف خود را تعیین کنید و بدانید چه افرادی احتمال بیشتری برای خرید از شما دارند. این موضوع می تواند بررسی رده های سنی مختلف، بررسی جامعه شناختی یک شهر یا بررسی های فرهنگی و روانشناختی را نیز شامل شود. نوشتن مطالب مختلف در این حوزه، ارائه سخنرانی ها در محل هایی که جلب توجه می کند استفاده از رسانه های جمعی و تبلیغات محیطی به شما کمک می کند که اطلاعات اولیه در خصوص آنالیز بازار هدف خود را بدست بیاورید.

۲- تماس اولیه

بعد از شناسایی مشتریان بالقوه و تعیین بازار هدف مهندسین فروش نیاز به تعیین استراتژی برای برقراری تماس دارند.  اطلاعاتی مانند خصوصیات و سبک زندگی، اهداف مشتری از خرید کالا یا خدماتی خاص، میزان مصرف سالیانه و رقبای شرکت شما در ایجاد یک کانال مطمئن برای تماس با مشتریان بالقوه موثر خواهد بود. استراتژی های بازاریابی مانند ورود به بازار با یک بازاریابی شبکه ای یا ورود هجومی به بازار از جمله استراتژی های معروف در بازاریابی است. اما مهارت شما در اجرای دقیق این روش ها مهمتر از هر چیز دیگری است.

بنابراین بعد از انتخاب مسیر بازاریابی باید یک تماس اولیه با بازار هدف صورت بگیرد. این تماس بیشتر برای معرفی شما به مشتری انجام می شود و نباید زمان طولانی داشته باشد.

۳- تماس اصلی

بعد از آنکه در مرحله تماس اولیه توانستید یک تاثیر مثبت بر روی مشتری خود بگذارید باید برای یک ملاقات طولانی تر برنامه ریزی داشته باشید. این بخش یکی از مهمترین بخش های فرآیند اجرایی در مهندسی فروش است. شما از این طریق سعی می کنید که بازخورد های مثبت در مرحله تماس اولی را به یک رابطه دو جانبه با مشتری و رفیقانه تبدیل کنید.

۴- معرفی کالا

معرفی کالا یا خدمات شما موضوع مهم بعدی در فرایند مهندسی فروش است. شما می توانید از تاریخچه شرکت خود شروع کنید و توضیحاتی در خصوص مشخصات اصلی کالا و خدمات شرکتتان در ادامه ذکر کنید. برای این کار داشتن یک کاتالوگ طراحی شده با گرافیک زیبا می تواند به شما کمک کند. مهندسین فروش برای این بخش سعی می کنند سناریو نویسی کنند. برای مثال بارها و بارها این فرایند را توضیح می دهند و در این میان سوالات احتمالی را برای خود مرور می کنند از این طریق برای پاسخگویی به هر سوالی آماده هستند.

۵- بررسی ایرادات 

همانطور که گفتم یکی از شاخصه های مهم مهندسی فروش بررسی سوالات احتمالی در هنگام معرفی کالا برای مشتریان است. این موضوع کاملا بدیهی است که مشتریان چون برای کالای شما می خواهند مبلغی را پرداخت کنند از تمام زوایا به موضوع نگاه می کنند و سوالاتی در هنگام توضیحات شما مطرخ خواهد شد. سوالاتی که می تواند از نظر فنی کالای شما را بررسی کند یا ممکن است از جنبه های روانشناختی و نحوه پرداخت و تحویل و … باشد. اینجاست که تفاوت های بنیادین میان مهندسین فروش و فروشنده ساده مشخص می شود. یک مهندس فروش برای پاسخگویی به هر سوالی خود را از قبل آماده می کند. منطق قوی دارد و تعامل لحظه ای او با مشتری بسیار بالاست.

۶- انعقاد قرارداد فروش 

مهندسی فروش از نظر من کمی شباهت به آشپزی نیز دارد! شما باید زمان دقیق برای ارائه پیشنهاد انعقاد قرارداد را تشخیص دهید. اگر خیلی زود این کار را انجام دهید مشتری شما امتناع می کند و اگر دست دست کنید و این موضوع دیر شود مشتری ممکن است از نظر روانی تمایلش برای انعقاد قرارداد با شما را از دست بدهد. دیدن علائمی مانند تایید حرف های فروشنده، یا پرسش در خصوص شرایط اعتبار خرید و تخفیف ها از جمله نشانه های تمایل خرید از سوی مشتری است. این موضوع بیش از آنکه آکادمیک باشد تجربی است و شما در طول انجام فراین فروش مهارت های آن را کسب می کنید. البته برخی به صورت ذاتی فروشنده هستند و غریزه آنها در این بخش بکارشان خواهد آمد.

۷- پیگیری 

بعد از انعقاد قرارداد شما باید پیگیری دقیق از عملیات فروش و تامین خدمات پس از آن را انجام دهید. پیگیر رضایت مندی مشتری باشید تا از این طریق بتوانید مشتری را برای خرید مجدد ترغیب کنید.

 



:: بازدید از این مطلب : 367
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جعفر

 

 

معمولاً اکثر مدیران وب سایت ها به هنگام راه اندازی سایت خود بیشتر به آنچه که باید در سایت قرار دهند و چگونه انجام دهند می پردازند. به ندرت پیش می آید که به این فکر کنند که چه کارهایی را نباید انجام دهند.

 

در مقالات بسیاری راجع به مسائل مربوط به مدیریت صحیح وب سایت و نکاتی که باید هنگام راه اندازی و طراحی آن را در نظر بگیرید و در سایت خود قرار دهید صحبت کردیم. اکنون میخواهیم به عواملی که یک مدیر هنگام مدیریت سایت باید از آن اجتناب کند بپردازیم:


1- گذاشتن عکس در صفحه ی اصلی

در گذشته بسیاری بر این باور بودند که وجود عکس خود در صفحه اصلی یک نوع خوشامدگویی به بازدیدکنندگان بشمار می آید ولی امروزه کارشناسان بر این عقیده هستند که این عکس دلیل حضور بازدیدکنندگان را در سایت شما کم رنگ می کند. انگار که شما با گذاشتن این عکس میخواهید به مخاطبان خود بگویید:”من چقدر در عکس، عالی هستم“. فراموش نکنید، وب سایت شما باید تماماً درباره ی بازدیدکننگان باشد و نه در مورد شما.


2- زیاده رو ی در پخش قطعات دیداری و شنیداری

تجربه من به عنوان یک بازدیدکننده از سایت های مختلف این بود که تصاویر متحرک گیج کننده در صفحه ی اصلی و موسیقی های پرزرق برق و پر سر و صدا

باعث می شد که هرچه سریعتر از اون سایت بیرون بیایم یا سعی در بستن تصاویر و موسیقی داشتم. داشتن یک سایت با فن آوری قوی برای بسیاری از وب سایت ها ضروری است، اما برای حضور تکنولوژی باید دلیلی مهم تر از تحت تاثیر قراردادن مردم، وجود داشته باشد. این مورد شامل هر قطعه ی دیدنی و شنیدنی می شود.


3- اطلاعاتی که ممکن است به حریم شخصی افراد و مسایل امنیتی لطمه وارد کند

البته این مساُله تا حد زیادی به ماهیت وب سایت، شغل و کنارآمدن شما با قضایا بستگی دارد. در هر صورت ضروری است، که مطالب وب سایت خود را خوب بررسی کنید، تا اطلاعاتی که به مسایل شخصی و مسایل امنیتی لطمه وارد می کند و همچنین مورد علاقه ی هکرها است در آن موجود نباشد. در ابتدایی ترین مراحل، باید از گذاشتن عکس ها، آدرس های ایمیل و جزییات شخصی کارکنان در وب سایت خودداری کنید.


4- گذاشتن اطلاعاتی در وب سایت که به سود رقبای شما باشد

مسئولین بخش برنامه ریزی اطلاعات یک وب سایت، باید مانند دزدها فکر کنند. به این ترتیب، احتمال این که این افراد، برنامه های اطلاعاتی را طراحی کنند که مورد علاقه ی رقیبان سایت باشد، از یبن می رود. برخی بخش های اطلاعاتی در نوع خود بی ضرر هستند، اما در ترکیب با یکدیگر، می توانند مطالب زیادی را درباره ی فعالیت های شغلی، شرکای استراتژیک، مشتری ها و ساختار درونی سازمان شما آشکار سازند. در این جا هم حضور یک کارشناس بسیار سودمند است.

 


5- سخنان نامفهوم و کلمات فنی پیچیده

شما وب سایتی را آماده کرده اید تا به مخاطبان و مشتریان خود محصولات یا خدماتی را عرضه کنید. یکی از راه هایی که باعث افزایش تعداد مخاطبان و مشتریان وب سایت می شود سادگی کلام است. وقتی در سایت خود از زبانی فنی یا اصطلاحاتی نامفهوم استفاده می کنید به طوری که اکثر مردم از درک آنها عاجزند در حقیقت به کار بیهوده ای دست زده اید. در واقع استفاده از کلمات پیچیده یا زیاده گویی در اینترنت امری عادی است. اما این مسأله با صداقت‏، کیفیت محصولات و درستکاری فعالیت های شما مغایرت دارد.

 

6- مطالبی که شغل شما را بهتر از آنچه که هست نشان می دهند

بهتر آن است که برای معرفی محصولات یا خدمات خود فقط واقعیت را بیان کنید و از تعاریف بیش از حد یا انتشار دائم اظهار نظرهای مشتریان، بیشتر به جای اینکه راجع به کسب و کار خود اطلاع رسانی کنید، مشتریان یا مخاطبان را فراری میدهید. تبلیغات در وب سایت یک امر بسیار مهم و اجتناب ناپذیر است ولی بهتر می شود اگر کنار تبلیغات به جا و به اندازه وب سایت خود را طوری طراحی کنید که امکان مکالمه دو طرفه بین خود و بازدید کنندگان وجود داشته باشد.

 

7- مکان های گفتگوی بدون نظارت

اگر قصد دارید یک محیط گفتگو ایجاد کنید، از یک ناظر برای پذیرفتن موارد احتمالی استفاده کنید به این ترتیب از هرز نامه ها، درخواست های خلاف عرف، نقض حریم امنیتی و سایر درد سرها دوری می کنید.

 

9- لینک های به درد نخور و مطالب قدیمی

هیچ چیز به اندازه اطلاعات نامربوط و قدیمی بازدیدکنندگان سایت را گمراه نمی کند. همین اتفاق در مورد لینک هایی صادق است که افراد را به صفحات غلط هدایت می کند. به طور منظم سایت خود را بررسی کرده و لینک های تغییر یافته و از رده خارج را شناسایی کنید.

  1. طراحی سایت تهران
  2. طراحی سایت
  3. سئو سایت
  4. سئو
  5. طراحی وب سایت
  6. طراحی سایت شرکتی
  7. طراحی سایت فروشگاهی
  8. طراحی سایت تهران


:: بازدید از این مطلب : 367
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جعفر

 

درمیان سایت هایی که هر روز از آن ها بازدید می کنید یک سری سایت ها هستند که شمارا جذب خود میکنند و خیلی واضح شما را به هدف خود میرسانند.دراین مقاله داشته های خود را درمورد یک وب سایت خوب و کامل به شما ارائه خواهم داد.

 

اولین چیزی که بایستی در طراحی سایت رعایت شود داشتن یک سری برگه هاست ، این برگه ها شما صفحه ي درباره ما، که شامل توضیحات کاملی از کسب و کار شما و مدیر سایت است که باعث آشنا شدن بازدیدکنندگان و جلب اعتماد آن ها به شما خواهد شد .

در صفحه ی درباره ما به چند سوال کاربر پاسخگو باشید : اینکه شما که هستید؟ چه خدماتی ارائه میدهید؟ خدمات شما چه ویژگی هایی دارد؟ سابقه خود را بگویید؟ مشتریان شما چه کسانی بوده اند؟ وجه تمایز و نقطه قوت شما با سایر رقبا در چیست؟ این ها سوالاتی هستند که باید در صفحه درباره ما به آن ها پاسخ داده شود. صفحه ي دیگر صفحه تماس با ما است که در آن آدرس شما، شماره تماس، شماره پیامک، و ایمیل شما در آن قرارگرفته است. یک فرم تماس هم برای راحتی در امر تماس در آن تعبیه شده است.

صفحه ی دیگر صفحه ی تبلیغات است و در سایت های لازم گنجانده میشود و در آن تعرفه تبلیغات در موقعیت های خاص سایت برای کاربران نوشته میشود دومین مساله لینک صفحات به صفحه اصلی و داشتن یک منوی مرتب در وب سایت است بطوری که وقتی کاربر در هرکجای سایت بود به راحتی بتواند به صفحه اصلی و یا سایر صفحات دسترسی پیدا کند. قابلیت جستجو در سایت از موارد مهم دیگر است که به کاربر کمک میکند با وارد کردن کلمه کلیدی در فیلد مربوطه و فشردن دکمه جستجو به مطلب مورد نظر دستیابی پیدا کند. وجود خبرنامه در سایت نیز خالی از لطف نیست، خبرنامه به شا کمک میکند تا کاربران بتوانند با وارد کردن ایمیل خود و تایید آن اخبار وب سایت شما را در ایمیل خود دریافت نمایند. با افزایش تعداد اعضا مدیران اغلب برای تبلیغات از آن استفاده میکنند چون افراد خبرنامه با میل خودشان عضو شده اند و به وب سایت و خدمات شما علاقه مند هستند لذا تبلیغ روی این افراد بازدهی خوبی خواهد داشت.

آمار بازدیدکنندگان هم بایستی در سایت فعال باشد تا شما بدانید در فلان روز چند کاربر و از چه طریق از وب سایت شما بازدید نموده اند. بدین نحو شما میتوانید کنترل بیشتری رو وب سایت داشته باشید و بدانید در کدام قسمت بایستی تبلیغات را بیشتر کنید و یا بدانید کاربران بیشتر از کدام صفحات بازدید میکنند و بیشتر دنبال چه چیزی هستند.دریافت نظرات کاربران درباره ی مطالب سایت از دیگر باید های یک سایت می باشد. این قابلیت به کاربران و بازدیدکنندگان سایت اجازه میدهد که بتوانند نظر خود را در مورد مطالب شما ارائه کنند، بنابراین شما میتوانید یک تعامل دو طرفه با کاربر داشته باشید و مطمنا انتقادات و پیشنهاات آن ها سازنده خواهد بود. ابزار به اشتراک گزاری مطالب در سایت های اجتماعی از دیگر بایدهای وب سایت در این روزهاست چرا گوگل این روزها بیشتر به وب سایت هایی ارزش قائل میشود که در سایت های اجتماعی مانند فیسبوک و گوگل پلاس فعالیت دارند. قابلیت عضویت هم برای بعضی سایت ها لازم است چرا که بعضی مدیران مایلند دسترسی یک سری مطالبشان را فقط به اعضا بدهند و کسی نتواند از ان ها استفاده نماید.



:: بازدید از این مطلب : 334
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جعفر

 

اکثر اوقات با کارآفرینانی مواجه می شوم که احساس می کنند، بزرگ ترین استعداد کشف نشده در حوزه فعالیت خودشان هستند، اما با وجود تلاش زیاد، کمتر کسی آنها را می شناسد و از فعالیت آنها باخبر است. این صاحبان کسب وکار سخت تلاش کرده اند تا مشتری جذب کنند و وجود مشتریان راضی و خوشحال، حاکی از آن است که آنها کارشان را درست انجام داده اند، اما وقتی با آنها صحبت می کنم به نظرشان می آید یک جای کار می لنگد.

 

آنها نمی دانند چطور باید خودشان را بازاریابی کنند و این مشکلی است که اغلب کارآفرینان با من در میان می گذارند. در زیر هفت راهبرد پیشنهاد کرده ام که می تواند به شما کمک کند تا دیگران را از توانمندی ها و فعالیت های خود بهتر آگاه کنید:

1) هدفتان تنها فروش نباشد.

اولین قانون آن است که اگر در حوزه خود یک فرد متخصص و حرفه ای و صاحب دانشی هستید که می تواند به دیگران کمک کند، باید از هر فرصتی برای آموزش دادن به دیگران بهره بگیرید. افراد از اینکه چیزی به آنها فروخته شود متنفرند، اما عاشق این هستند که خودشان چیزی را بخرند. آنها زمانی اقدام به خرید می کنند که یاد بگیرند محصول یا خدمات شما چگونه به آنها کمک می کند. دانش خودتان را در هر حوزه ای که در آن فعال هستید با دیگران به اشتراک بگذارید و خواهید دید که مشتریان بالقوه با هدف یادگیری به شما نزدیک خواهند شد.

 

2) از قابلیت های گوشی های تلفن همراه هوشمند بهره بگیرید.

امروزه کمتر کسی را می توان پیدا کرد که در جیبش یک گوشی تلفن همراه هوشمند نداشته باشد. این روزها افراد دوست دارند در هر جایی که هستند به اطلاعات مورد نیازشان دسترسی داشته باشند. فرض کنید آنها راجع به شما در جایی در شبکه های اجتماعی، گفت وگو با یک دوست یا بیلبوردی در بزرگراه چیزی می شنوند یا می خوانند. به احتمال زیاد اولین کاری که انجام می دهند آن است که سراغ گوشی تلفن همراه شان می روند و به جست وجو راجع به شما بپردازند. آیا می دانید اگر نام شما را در گوگل جست وجو کنند چه چیزهایی نمایش داده خواهد شد؟ آیا وب سایت شما قابلیت نمایش در گوشی های تلفن همراه یا تبلت را دارد؟ آیا اطلاعات تماس شما به راحتی از وب سایت تان قابل دریافت هست؟ نداشتن وب سایت یا وب سایت مناسب برای نمایش در گوشی های تلفن همراه به معنی این است که عملا در اینترنت امکان دسترسی به شما وجود ندارد و در نتیجه مشتریان بالقوه نیز سراغ افراد و شرکت های دیگری خواهند رفت.

 

 

3) نوشتن پست های میهمان دریچه فرصت ها را به رویتان می گشاید.

خوب است که همواره دانش خود را با طیف وسیع تری از مخاطبان در میان بگذارید. قبلا گفتم که دانشی که در حوزه تخصصی تان دارید، فی نفسه باارزش است، اما خوب است این دانش را در قالب یک مقاله یا پست تخصصی در وبلاگ یا سایتی که در حوزه فعالیت تان شناخته شده است، با دیگران به اشتراک بگذارید. مثلا می توانید راه حلی برای مشکلی که اغلب مشتریان با آن دست به گریبان هستند ارائه بدهید. همچنین می توانید مطالب تان را در روزنامه ها و مجلات تخصصی حوزه فعالیت تان منتشر کنید. فعالیت در این رسانه ها اغلب امکان برقراری ارتباط با گستره وسیع تری از مخاطبان را فراهم می کند و همین به شما کمک می کند برند شخصی تان را بسازید و افراد را به سوی خودتان جذب کنید.

4) حضورتان را در رسانه ها پررنگ تر کنید.

چطور می توانید کاری کنید که آدم های اطراف تان به شما بگویند: «ما تو را همه جا می بینیم»، از مشتریان بالقوه و فعلی تان تماس های غیرمنتظره دریافت کنید، برای مصاحبه دعوت تان کنند یا حتی از طرف کسانی به شما پیشنهاد همکاری شود که آنها را نمی شناسید؟ این اتفاق از طریق پوشش رسانه ای رخ خواهد داد. لازمه این کار آن است که بتوانید با خبرنگاران ارتباط نزدیک تری برقرار و توجه آنها را به خودتان جلب کنید. وقتی خبرنگاری در حال نگارش موضوعی است که در حوزه تخصصی شماست، بهترین فرصت است که با او ارتباط برقرار کنید. این کار را می توانید از طریق جست وجو در اینترنت و تماس با افرادی که در حوزه تخصصی شما در رسانه های چاپی و آنلاین فعالیت می کنند انجام بدهید. منتشر کردن پادکست های صوتی (Podcast) در اینترنت نیز ایده خوبی است. سایت های زیادی وجود دارند که می توانید در آنها به طور رایگان کانال ایجاد کنید و پادکست های صوتی تان را در اختیار افراد قرار بدهید.

5) محتوای اختصاصی خودتان را تولید کنید.

این روزها در مقایسه با گذشته موانع کمتری برای اینکه رسانه خودتان باشید، وجود دارد. شما می توانید با گوشی تلفن همراه تان ویدئو تولید کنید، با رایانه شخصی تان پادکست صوتی ضبط کنید و مقالات تان را از طریق وبلاگ شخصی تان منتشر کنید. اینها فرصت هایی است که بتوانید در قالب تولید محتوای فیلم، صوت و متن، دیگران را از دانش و تخصص خودتان مطلع کنید. نباید شبکه های اجتماعی را نیز از یاد برد. با امکاناتی که این شبکه ها برای به اشتراک گذاری مطالب در اختیارتان می گذارند، کار ساده تری برای برقراری ارتباط با مخاطبان پیش رو دارید. البته بهتر است به جای حضور کمرنگ در همه شبکه های اجتماعی، فعالیت تان را به طور خاص در چند شبکه محدود کنید. لینکدین، فیس بوک، گوگل پلاس، اینستاگرام و تلگرام جزو پرمخاطب ترین شبکه های اجتماعی هستند که می توانید محتوای تان را در آنها منتشر کنید.

6) سخنرانی کنید.

هیچ چیز بهتر از این نیست که دانسته های تان را با دیگران به طور زنده به اشتراک بگذارید. رویدادها، دورهمی ها، سمینارها و کارگاه های آموزشی فرصت هایی عالی برای ارتباط مستقیم با مخاطبان تان هستند. اگر برای سخنرانی در دنیای واقعی با محدودیت مواجه هستید، می توانید سراغ دنیای مجازی بروید. امروزه سایت های به اشتراک گذاری ویدئو مانند یوتیوب این امکان را فراهم آورده اند که فایل سخنرانی خود را آسان و سریع در اختیار مخاطبان قرار بدهید. سایت هایی که امکان برگزاری وبینار را فراهم آورده اند، یکی دیگر از گزینه های مناسب برای سخنرانی در فضاهای مجازی هستند.

7) با حضور در فضاهای غیررسمی با دیگران ارتباط مستقیم برقرار کنید.

افراد با کسانی وارد معامله می شوند که آنها را بشناسند، دوست داشته باشند و بتوانند به آنها اعتماد کنند. بهترین راه برای اینکه مشتریان شما را به خاطر بیاورند آن است که مجددا شما را از نزدیک ببینند. برگزاری برنامه های دورهمی و گردهمایی، شرکت در برنامه های داوطلبانه و نظایر آن راه خوبی است که بتوانید با مخاطبان و مشتریان تان ارتباط شخصی برقرار کنید و حرف های شان را بشنوید. جای شگفتی نیست که بسیاری از قراردادهای کاری و حرفه ای در همین برنامه های غیررسمی شکل می گیرد.

 

ارتباط با مشتری 

 

 

وقتی در حال برگزاری نخستین جلسه ی حضوری با یکی از مشتریان بالقوه ی شرکت هستیم، بهترین روش برای کم تر حرف زدن و البته رساندن نکات کلیدی مورد نظرمان چیست؟ نخستین جلسات حضوری با مشتریان همیشه مهم ترین دغدغه ی تیم بازاریابی است.

 

 

سوال: من در حال برگزاری نخستین جلسه ی حضوری با یکی از مشتریان بالقوه ی شرکت هستم. بهترین راهبرد جاین نوع جلسات چیست؟ بهترین روش برای کم تر حرف زدن و البته رساندن نکات کلیدی مورد نظر من چیست؟

پاسخ: در واقع، کارکنان فروش و بازاریابی تمایل دارند زیاد حرف بزنند آنان فکر می کنند اگر ۱۰ کلمه تاثیر گذار هستند، لابد ۱۰۰ کلمه ۱۰ برابر تاثیرگذار خواهند بود. در واقع، این چنین نیست. در زیر پیشنهاد من ارائه شده است. بگذارید فرض کنیم مشتری به شما این چنین بگوید: "خوب، به من بگو چه چیزی برای ارائه داری”. به عبارت دیگر، او از شما می خواهد به او بگویی محصول یا خدمت شما چیست و چه عملکرد خوبی برای آنها خواهد داشت.

مشکل: شما هیچ ذهنیتی نسبت به این امر ندارید که آدم در این جلسات با چه چالش هایی روبه رو است، پس نمی توانید هیچ پیشنهادی ارائه کنید. اجازه دهید نگاهی به حرکت بعدی شما و چگونگی طرح سوالاتی بیندازیم که به شما کمک می کند پیشنهاد های خود را که به نفع همگان هستند ارائه کنید. آموزش های اولیه برای برگزاری این نوع جلسات حاکی است احتمالا پاسخی تکراری به این شرح مناسب است "آقای مشتری، خوشحالم که راجع به ابزارهای شرکت به شما اطلاعات می دهم. اما ابتدا، می توانم چند سوال بپرسم؟”ولی این ایده ی بسیار بدی است. شما می توانید سوال خود را بپرسید اما اکنون زمان مناسبی نیست. آقای مشتری عادت کرده است مسئول امور باشد.

وی سوال خود را مطرح کرده است، پس به وی جواب دهید. توصیف مختصری (منظورم واقعاً مختصر است) از شرکت خود ارائه کنید و به مزایا و ویژگی هایی که قبلاً در نخستین تماس برقرار شده بین شما مورد توجه وی بوده است اشاره کنید. برای مثال، این چنین بگوئید "آقای مشتری، ما شرکت الف هستیم، شرکت تولید کننده ی ابزار که بالاترین رشد را در سطح کشور دارد. ما به شرکت ابزارهای الف کمک کردیم هزینه های سربار خود را به اندازه ی ۱۲% در فصل گذشته کاهش دهد و آنها توانستند این کار را بدون اخراج کارکنان یا کاهش کیفیت محصول انجام دهند.” اگر مشتری در این زمان صحبت های شما را قطع کرد، توجه و علاقه ی وی را به خود جلب کرده اید. صرفاً به دقت گوش دهید. اگر وی صحبت های شما را قطع نکرد، این چنین ادامه دهید "نظر شما راجع به امکان کاهش هزینه های سربار شما با برنامه ای مشابه برنامه ی شرکت ابزارهای الف چیست؟”

تجربه ی من از جلسات با مشتریان نشان می دهد که این مکالمه می تواند به پنج طریق ادامه یابد. در زیر احتمالات، در کنار پیشنهادهای روشنی برای برخورد با هر یک از سناریو ها ارائه شده اند.

1. مشتری هیچ بازخورد معنی داری به شما نمی دهد.

این مورد به شما نشان می دهد که فرد اشتباهی را مخاطب قرار داده اید یا امکان توافق خوب در این معامله، کم تر از حد مورد انتظار شما است. باید چه کار کرد؟ امکان صحبت با فرد دیگری را در نظر بگیرید "آیا فرد دیگری در سازمان وجود دارد که احساس می کنید تمایل داشته باشد با او در این باره صحبت کند؟” مقادیر زیاد زمان و انرژی صرف این نکنید که این مشتری را به چیزی تبدیل کنید که نیست (علاقه مند و مسئول). شما یک روز کامل را با بسیاری از فعالیت های مولد صرف کرده اید، یک متشکرم بگوئید، اتاق را ترک کنید و به سوی فرصت بعدی بروید.

2.مشتری شروع به بررسی بخش هایی از آن چه گفتید می کند.

"آن ها هزینه های سربار را چگونه اندازه گیری می کردند؟ شما کیفیت را چگونه اندازه گیری می کنید؟” در این زمان، خریداری روبه روی شما است که رویکردی تحلیلی دارد. وی خریداری است که همیشه اطلاعات بیش تر، داده های بیش تر، نمودارهای بیش تر، و پاسخ های بیش تر قبل از تصمیم گیری می خواهد. باید چه کار کرد؟ به این فرد کمک کنید تا اولویت ها را تبیین کند. از ارقام و درصد ها استفاده کنید. یک موضوع را حل کنید و به سراغ موضوع بعدی بروید، چون متفکران تحلیلی تمایل دارند تا به موضوعات با توالی دقیق و منطقی بپردازند.

3. مشتری شروع به صحبت درباره ی خود به شکلی پرانرژی می کند.

این خریداران تمایل دارند تا ابراز وجود کنند. باید چه کار کرد؟ صحبت های آنها را قطع نکنید و از آنها نخواهید به شکل خلاصه صحبت کنند (آن ها از این کار متنفرند). از آنها بپرسید چه احساسی دارند، سپس به آنها فرصت بدهید به شما بگویند. اگر به آنها اجازه دهید صحبت کنند، به دلیل هوش فوق العاده ی شما، متقاعد خواهند شد.

4. مشتری شروع به ناراحتی می کند یا به طرق دیگر ناراحتی خود از سوال شما را نشان می دهد.

این فرد معمولاً بسیار غیرمصمم است، تمایل ندارد تا خودش تصمیم گیری کند، نمی خواهد وضعیت موجود را به هم بزند. راه حل شما: سوالاتی نپرسید که وی را در نقطه ی حساس قرار دهد، هر جا که می توانید، به رویه ها و اتفاقات گذشته اشاره کنید و همیشه بر آن چیزی که در عمل جواب داده است تمرکز کنید. فضای آسوده و راحتی برای این فرد فراهم کنید.

5. وی پاسخی دقیق، مستقیم، و قاطع به شما می دهد و این که چه احساسی را نسبت به سوال شما دارد مستقیماً بیان می کند.

این خریدار، احتمالاً مرکز عمده ی قدرت را در سازمان خود در اختیار دارد. و در بیش تر موارد، شما دقیقاً می دانید در برابر امثال او چه موضعی دارید. لذا مستقیماً وارد بحث شوید و با سوالات خود به نقطه ی اصلی بحث برسید. مشتری را با جزییات خود، وارد بحث نکنید. ایجاد چالش با این افراد خوب است، اما با آنها وارد بحث نشوید. تصویر بزرگ تر را ببینید و به شکل دوره ای نظر وی را بپرسید. صحبت از تصویر بزرگ تر به میان آمد؛ اگر مزایا و منافع آن چه را پیشنهاد داده اید در ذهن داشته باشید، کم تر حرف می زنید و بیش تر گوش می دهید. این دقیقاً به همین علت است که همه ی ما دو گوش و یک زبان داریم. و تردید نکنید که به این ترتیب شما برنده ی اصلی جلسات حضوری با مشتریان خواهید بود.

 

 



:: بازدید از این مطلب : 531
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 تير 1399 | نظرات ()